اینجا برام غیرقابل تحمل ترین جای ممکنه.اصلا نمیتونم دیگه هاله رو تحمل کنم.این مغازه برام حال بهم زنهحامد برام نفرت انگیزهو همش دارم به مبین فحش میدم که چرا مثل ادم نمونداگه بود الان ما ازدواج کرده بودیمو رفته بودیمپارسال همین موقع ها بود.وقتی گفتم بابازرگم مرد من دیگه بی پدر شدم گفت خودم میشم همه کست.نگران نباش منو داری
از مبین متنفرممتنفر.از همه متنفرم از خودم از خدای خودم از همه عالمو ادم.
درباره این سایت